مامان همیشه سعی میکرد ما رو قوی و مستقل بار بیاره میگفت ارزش و احترام و شخصیت یه دختر به قوی بودنشه به وابسته نبودنشه برای همین همیشه مجبورمون میکرد کارامونو خودمون انجام بدیم تنهامون میذاشت که قوی بشیم حالا ما چهارتا به اندازه ی کافی بزرگ و قوی شدیم که هیچ وقت حتی به اندازه ی یه کار کوچیک هم از همدیگه کمک نمیخوایم چرا؟ چون ما قوی و تنها و مستقلیم و نیازی به همدیگه نداریم مامان هم همچنان یه تنه تکیه گاه و ستون خونه ست اما ما دور از مامان قوی وتنها و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها